دبیرستان علامه حلی 8 تهران

ما این جاییم...
دبیرستان علامه حلی 8 تهران

این وبلاگ برای تمامی سمپادی هاست...

خصوصن بچه های سمپادی حلی8-ای...

آخرین نظرات

تقویم میلادی

۱۳ مطلب با موضوع «حرف دل» ثبت شده است

هو الرئوف



خلوص که باشد، ارادت که داشته باشی، مهم نیست کجا باشی و در چه حالی! یک دفعه می‌بینی که امام زمانَ‌ت دعوت نامه دیدار به دستت می‌رساند و به بهشت فرا می‌خواندت! حتی اگر دو به شک باشی!

دو به شک بود و همیشه دو منزل عقب تر از امام حرکت می‌کرد تا زمانی که پیک امام برایش دعوت نامه دیدار آورد. به اصرار همسرش به دیدار امام شتافت (دو دل و مردد بود در قبول اجابت دعوت).

در جنگ، فرماندهی جناح راست لشگر ابی عبدا... با زُهِیر بود. به هنگام برپایی نماز ظهر عاشورا، زهیر از مراقبین و محافظین نمازگزاران و امام بود. حتی چند تیری هم به وی اصابت کرد و مجروح شد. در حمله به سپاه دشمن همچون شیر ژیان بود در هر قدمی‌که بر می‌داشت سپاه دشمن دو قدم عقب تر می‌رفت. در نهایت پس از مدتی نبرد به شهادت رسید. آورده‌اند، زُهِیر بنِ قین یکی از 10 نفری بود که سیدالشهدا بعد از شهادت وی برایش مرثیه خواند و در شهادتش سخنرانی نمودند.

خلوص که باشد، ارادت که داشته باشی، امام خودش برایت دعوت نامه بهشت می‌فرستد.


۴ نظر ۰۲ آبان ۹۳ ، ۱۵:۱۹
فواد محمدمقیمی

مراسم عزاداری آقا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) هر روز صبح در مدرسه از ساعت 7 الی 8:30 برگزار می گردد...

در 2 روز پایانی (هفتم و هشتم محرم)، مراسمِ عزاداری، زمان ظهر برگزار می گردد...

سلام بر همگی...

 

یه عده ای از اقشار مختلف مدرسه به من گفتن که چرا تمام نظرات رو منتشر می کنید حتا اونایی که انتقاد کردن...

 

کلن من یک مساله ای رو خدمتتون عرض کنم و اون هم این که قبلن هم گفتم من اتفاقاتی که میفته رو سعی می کنم همیشه رک و راست با شما مطرح کنم و نمونه اش هم همین داستان کلید سوالات که خیلی راحت گفتیم که یک گروه کلید را نداده اند...

 

نکته ی بعدی هم این که ما تمام نظراتی که در اون بی احترامی یا ناسزا به فرد یا گروه خاصی نباشه رو منتشر می کنیم که تا به حال نیز این قدر عزیزانمون فهمیده بودن که تمام نظرات رو منتشر کردیم و فقط در یک مورد که موضوع خیلی خاصی بود یک خط از یک پیام رو به قولی سانسور کردیم...

 

بحث بعدی هم این که سعی کنیم به جای این که رو به روی هم باشیم، در کنار هم باشیم و اگر مساله ای به صورت راحت مطرح می شود، میزان درکمون این قدر بالا باشه که بتونیم شرایط مختلف رو در نظر بگیریم...

 

داستان آخر هم این که از روز اول گفتم که ما باید همه به هم کمک کنیم و اگر مساله ای هست خیلی خوش حال می شیم و اصلن نگران نمی شیم از انتقاد کردن و مطرح کردن موضوعات مختلف... پس شما هم از چیزی که نیست نهراسید... چون ما هم هر کمکی از دستمون برمیاد برای به تر شدن تمام فضاها حتمن انجام می دهیم...

پ.ن: در ضمن باز هم می گویم من از اتفاقات سال های گذشته خبر ندارم...

 

در پایان هم یک طرح بسیار مفهومی از علی رضا بهلول بندی یکی از عزیزان پایه اوّل:

 

۱۷ نظر ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۱۹
صدرا سلطانی