دبیرستان علامه حلی 8 تهران

ما این جاییم...
دبیرستان علامه حلی 8 تهران

این وبلاگ برای تمامی سمپادی هاست...

خصوصن بچه های سمپادی حلی8-ای...

آخرین نظرات

تقویم میلادی

بازدید از سمینار علوم و فنون دبیرستان علامه حلی1

پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۴۰ ق.ظ
دوره دویی‌ها  سلام...
دوستانی که علاقمند هستند با هم بریم بازدید سمینار علوم و فنون دبیرستان علامه حلی یک 
امروز 5شنبه تشریف بیارن مدرسه تا ساعت 9:45 باهم حرکت کنیم (شما ساعت 9:30 مدرسه باشید بهتره)....
در صورتیکه خودتون خواستید برید هم ، اگر امروز رفتین، اونجا همدیگر رو خواهیم دید.
البته فردا هم فرصت مناسبی است برای کسانی که امروز فرصت ندارند بازدید کنند.
 
خیابان کارگر جنوبی، چهارراه لشکر، خیابان کمالی، خیابان غفاری، دبیرستان علامه حلی تهران - تلفن 55415556 (21) 0098
۹۳/۱۲/۱۴
حامد مشفق آرانی

نظرات  (۲)


«من» نیست که می‌نویسد؛ «ما» است. «ما»یی که دو سال تمام در یک هوا نفس کشیده، با یک دهان حرف زده، در یک بدن زندگی کرده و می‌خواهد همچنان ادامه دهد. از این رو، دلیلی بر آن نیست که نگارندۀ این سطور خود یکی از قربانیان حوادث جاریِ این چند ماهه بوده‌باشد. ولی نمی‌توان انکار کرد که «او» هم تکه‌ای از آن «ما» است. عضوی از آن بدن متحد که قرار است در این نامه نقش دهان را بازی کند، نقشِ زبان را. لذا اصلا اهمیتی ندارد که این نامه را چه کسی نوشته؛ مهم آن است که این نامه چرا باید نوشته شود. بگذارید بروم سر اصل مطلب، با ذکر چند نمونه مختصر :

ـ انداختن ظرف غذای یکی از دانش‌آموزان پایۀ اول در سطل آشغال: صبحگاه هنوز کاملا تمام نشده بود که یکی از بچه‌های سال اول ظرف غذایش را برده بود بگذارد در گرم‌خانه. سر صبحگاه نباید کسی صف را ترک کند. این قضیه درست یا غلط قانون است و تخطی از آن مشمول تنبیه. تنبیه یا مجازات اما چگونه باید صورت بگیرد؟ با ترکه؟ با فحش؟ یا با انداختن آن غذا – که حتما برای ‌تهیه‌اش وقت و زحمت صرف شده – در سطل آشغالِ آکنده از میکروب و بیماری؟ قانون در اینباره چه گفته ‌است؟

ـ پاره کردن دستبند بچه ها در برابر چشمان‌شان: استفاده از دستبند، گردن‌بند و این چنین آویزه‌های زینتی را اگر فرض کنیم که با قانون در مغایرت است، آیا در بازخوردی که نسبت به عدم رعایت این قانون صورت می‌گیرد، باید با نابودی آن دستبند روبرو شویم؟ یک تخطی کوچک که هیچ خللی در روند اجرایی مدرسه ایجاد نخواهد کرد، آیا می‌بایست که در اولین برخورد با خشمگینانه ترین رفتار ( پاره کردن آن دستبند) روبرو گردد؟!

ـ کتک زدنی که گریه درآورد: این مورد فکر می‌کنم در نطفه یک ضد قانون شش دانگ است و نیازی به توضیح ندارد.

ـ ایراد گرفتن از یک کلاه سادۀ زمستانی: یک کلاه زمستانی ساده که به هیچ وجه نمی‌توان آن را یک کلاه مدل دار دید. کلاهی که اگر دقت کنید اتفاقا افراد بالغ تر و جاافتاده‌تری از آن استفاده می‌کنند. کلاهی عاری از هر نوع طرح خاص و تنها دارای لبه‌ای کوتاه. ضمن آنکه کسی هم که این کلاه را بر سرش گذاشته بود، اصلا در این فازها نمی‌گنجد.

ـ ایراد گرفتن از مدل راه رفتن: (؟) (!)

ـ لحن توهین آمیز در اولین کلام: « آقا ببند دهنتو!» - « لال شو» - « شاخ مال گاوه!» و ... اینها غالب تکه‌کلام های شماست در اولین جمله‌ای که می‌گویید. حتا اگر فرض کنیم که استعمال این جمله‌های توهین‌آمیز – که فکر می‌کنم مناسب تازاندن اسب و ... است – در شرایطی قابلیت کاربرد در یک محیط فرهنگی مثل مدرسه را داشته باشند، نیازمند یک پشتوانۀ درست و حسابی هستند. نیازمند یک عمل نادرست. شما در ابتدای نطق خود چگونه انتظار دارید که همه دست به سینه بایستند؟ حتا در مجالست های مهم کشور هم تا قبل از آنکه فرد سخنگو شروع نکرده است، افراد در حال بگو مگو‌ اند. ضمن آنکه این شیوۀ سخن هم مناسبت خاصی با شان و شخصیت بچه‌های مدرسه ما را ندارد. شما بروید مدرسه‌های دیگر را ببینید که بچه ها چه کارهایی می‌کنند و چگونه با آنها سخن می‌گویند. به هر حال قابل بررسی است که در دو سال گذشته ما و مدرسه به هیچ گونه مشکل حاقی برخورد نکردیم ضمن آنکه روابط میان کادر اجرایی و دانش آموزان نیز بسیار مسلامت آمیز بود.
مرسی از این که یه ساعت مونده به حرکت تازه پست میزارید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.